جدول جو
جدول جو

معنی چک کشه - جستجوی لغت در جدول جو

چک کشه
حالتی از نشستن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(چَشِ)
دهی از دهستان میرده بخش مرکزی شهرستان سقز که در 12 هزارگزی شمال باختری سقز و 7 هزارگزی جنوب راه شوسۀ سقز به میاندوآب واقع است. کوهستانی وسردسیر است و 150 تن سکنه دارد. آبش از چشمه. محصولش غلات، لبنیات و توتون. شغل اهالی زراعت و گله داری وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ کَ / کِ)
اصطلاحی در امور بانکی. گرفتن پول از حساب شخصی بوسیلۀ چک یا حواله دادن پولی بکسی بدان وسیله. داد و ستدهای بانکی بوسیلۀ چک. چک نویسی
لغت نامه دهخدا
(یَ / یِ کَلْ لَ / لِ)
بی مکث. بی درنگ. بی وقفه: تب کرد و یک کله افتاد. (یادداشت مؤلف). و رجوع به یکسره شود
لغت نامه دهخدا
(یَ / یِ کَ سَ / سِ)
یک کس. منسوب به یک کس. به وسیلۀ یک کس. ازآن یک کس:
خارخار حسها و وسوسه
از هزاران کس بود نی یک کسه.
مولوی
لغت نامه دهخدا
(چَ شَ / شِ)
خارپشت را گویند. (از برهان) (از انجمن آرا). خارپشت. (ناظم الاطباء). چکاسه و ریکاسه و سیخول. و رجوع به چکاسه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از کشکشه
تصویر کشکشه
گریز گریختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چک کشی
تصویر چک کشی
گرفتن پول از حساب شخصی بوسیله چک چک نویسی
فرهنگ لغت هوشیار
یکباره، یک دفعه، یک دنده، کله شق
فرهنگ گویش مازندرانی
قلدر، چوب به دست، کسانی که در کار خرید و فروش چوب باشند.، کفشی که از جنس چوب بوده و توسط بندی چرمی در پا مهار شود
فرهنگ گویش مازندرانی
میانجی دعوا
فرهنگ گویش مازندرانی
به طرف چپ
فرهنگ گویش مازندرانی
لج کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
شکسته بند استخوان
فرهنگ گویش مازندرانی
نام مرتعی در حوزه ی کارمزد شهرستان سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی
یک باره، ناگهان
فرهنگ گویش مازندرانی
توله ی سگ
فرهنگ گویش مازندرانی
آه سرد کشیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
قاشق چوبی
فرهنگ گویش مازندرانی
احساس خطر، صدای خطر، شایع شده، اتفاق
فرهنگ گویش مازندرانی
حدفاصل بین ناف تا زهار، در سوارکاری دو نفره، آنکه جلو نشیند
فرهنگ گویش مازندرانی
زهار، موی اطراف آلت تناسلی، موی زیربغل
فرهنگ گویش مازندرانی
جا انداختن پای در رفته توسط شکسته بند
فرهنگ گویش مازندرانی
خمیده خمیده
فرهنگ گویش مازندرانی